چرا باید هر روز هزار کلمه آزادنویسی کنید؟

من: الهام! تو رو خدا نرو.

الهام: اصلا حرفش رو هم نزن!

- خواهش میکنم الهام.

- دیگه اصلا اسم منو نیار! من دیگه با تو هیچ حرفی ندارم...

- آخه چرا؟ مگه من چیکار کردم؟!

- چیکار کردی؟! بگو چیکار نکردی!

- خوب چیکار باید می کردم که نکردم؟

- تو به من بی توجهی کردی! تو منو فراموش کردی!  هزار کلمه امروزت رو ننوشتی!!

- من... من... من متاسفم. اما اگه تو بری من دیگه نمیتونم بنویسم!

- اون دیگه مشکل خودته... تق! ] صدای بسته شدن در [

♪ ♫    نرو...     نرو...    تو هم مثِ من نمی تونی دووم بیاری نرو...   ♫♪ 

♪ ♫    تو هم مثِ من توو غصه کم میاری نرو...     آه... نرو...   ♫♪ 

 

نویسنده کیست؟

خیلی از ما دوست داریم نویسنده شویم. داستانی یا غیر داستانی. از رمان و فیلم نامه و نمایش نامه گرفته، تا مقاله نویسی برای سایت و... به هر شکلی دوست داریم بنویسیم.

اما به راستی نویسندگی چیست؟ نویسنده واقعی کیست؟ به چه کسی می گویند نویسنده؟ تفاوت یک نویسنده خوب با کسی که هر از گاهی در اینستا چند خط کپشن می نویسد چیست؟

بیایید جواب سوالمان را از نویسنده کتاب « بهتر بنویسیم »، یعنی آقای رضا بابایی، بگیریم:

نویسنده کسی است که نوشتن برای او آسان است. کسی که از نوشتن نمی هراسد، کسی که به همان راحتی که سخن می گوید، به همان راحتی هم می نویسد.

اما چطور؟ نوشتن که خیلی سخت است. برای چند خط نوشتن باید کلی فسفر سوزاند. چطور می توان به راحتی صحبت کردن نوشت؟

پاسخ این پرسش را نیز خود آقای بابایی در ادامه به ما می گویند:

وقتی نوشتن برای کسی آسان می شود که زیاد بنویسد و بسیار نویسی، خواه ناخواه به زیبا نویسی می انجامد. کسی که زیاد می نویسد و از قلم خود بش از دیگران کار می کشد، به حتم قلم توانمند تری دارد. 

 

هزار کلمه جادویی

سخن استاد بابایی در باب تاثیر بسیار نویسی در زیبا نویسی چندان عجیب و دور از ذهن هم نبود. گو این که ما همین درست صحبت کردن را نیز با زیاد حرف زدن و وراجی کردن آموخته ایم.

پس منتظر چه هستید؟ همین حالا یک فایل ورد را باز کرده و شروع کنید به نوشتن. بهانه ها را ببوسید و کنار بگذارید. حتی یک لحظه درنگ هم جایز نیست.

این تنها راه نویسنده شدن است. هر کاری با تمرین مداوم آسان می شود.

اصلا به این فکر نکنید که چه بنویسید. فقط بنویسید! هرچیزی که به ذهنتان می رسد.

قرار نیست این نوشته ها جایی منتشر شود. این ها فقط یادداشت های شخصی شماست.

پس بدون فیلتر افکارتان را بر انگشتانتان جاری کرده و بی وقفه تایپ کنید. حتی یک لحظه هم دستتان را از روی صفحه کلید برندارید.

نیازی نیست به عقب برگردید. نیازی نیست غلط های املایی و انشایی خود را تصحیح کنید. فقط رو به جلو حرکت کنید.

نتیجه گرفتن از این تمرین فقط به مداومت در به انجام رساندن آن بستگی دارد. هیچ بهانه ای قابل قبول نیست! خودتان را موظف کنید که حتما این هزار کلمه را در ابتدای روز بنویسید.

بنده خودم تنها سه روز است که این تمرین را انجام می دهم. قبل از آن حتی فکرش را هم نمی کردم که بتوانم با این سرعت بداهه بنویسم.

اگر حد اقل یک ماه به انجام این تمرین پایبند باشید، به زودی از نتایج درخشان خود شگفت زده خواهید شد. مطمئن باشید به امتحانش می ارزد. wink

 

هیچوقت با « الهام » قهر نکن!

می دانید چرا آزادنویسی  خیلی مهم است؟ در ادامه این مطلب قصد داریم به مرور مزایای آزادنویسی بپردازیم.

معمولا ذهن همۀ ما انسان ها روزانه چندین بار از ایده های گوناگون پر و خالی می شود. ایده هایی که گاه حتی خیلی عجیب و غیر ممکن به نظر می رسند.

ما با آزادنویسی خودمان را برای روزی آماده می کنیم که اگر یک ایده درخشان، اصطلاحا از طرف فرشتۀ الهام به ذهن ما رسید، برای اجرای آن آماده باشیم. ( الهام کم بود فرشته هم اضافه شد! laugh )

آزادنویسی ما را ورزیده می کند. تسلط کلامی ما را بیشتر می کند. توانمندی نوشتاری ما را افزایش میدهد.

[ ما آزادنویسی می کنیم ] تا اگر زمانی الهام به سراغ ما آمد آن را پس نزنیم. الهام از ما قهر نکند(!) آن هم فقط به این خاطر که نمی توانیم به او توجه کنیم.

آزادنویسی اعتماد به نفس ما را افزایش می دهد. با انجام مداوم این تمرین به زودی خواهیم دید که تنها بعد از چند ساعت به راحتی 5000 تا 10000 کلمه شکل می گیرد.

اما بدون آزادنویسی حتی اگر بهترین ایده ی دنیا هم به ذهن ما خطور کند، ما از اجرای آن عاجز هستیم.

 

◄ بعد از خواندن این مطلب چه کار کنم؟

می توانید برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه « فصلی از یک کتاب منتشر نشده » را مطالعه کنید.

یا برای افزایش بهره وری از آزادنویسی ویدئوی « چطور آزادنویسی بهتری داشته باشیم؟ » را ببینید.

 

پی نوشت اول

استعارۀ « قهر کردن با الهام » و بخش آخر مطلب را از حرف های شاهین کلانتری در همین ویدئوی بهتر کردن آزادنویسی که به آن اشاره کردم به عاریت گرفته ام.

 

پی نوشت دوم

آقای رضا بابایی، نویسنده و پژوهشگر سرشناس دین و ادبیات، که در بخش اول این مقاله چند جمله ای از ایشان نقل کردم، متاسفانه همین شش روز پیش از میان ما رفتند.

لطفا برای شادی روح این بزرگوار و دیگر رفتگان فاتحه و اخلاصی قرائت فرمایید. روحشان شاد.