بی توجه به جولان کرونا، کلاس طبق روال قبلی دایر بود...

 

این داستان بر اساس یک رویداد واقعی نوشته شده.

هرگونه تشابه اسمی کاملا عمدی می باشد!

استاد داشت به سوالات هنرجو ها پاسخ می داد. از میان جمع یکی گفت:"استاد، مشکل من اینه که وقتی میخوام یک کاری رو انجام بدم قبلش حتما باید همه چیز رو درباره اون کار بدونم."

استاد با ملایمت پاسخ داد: "من که جلسه قبل این موضوع رو مفصل براتون توضیح دادم. اگه یادتون باشه گفتم که این فقط یک تمرینه، نه بیشتر. گو این که من معتقد نسخه اولیه هر کتابی معمولا یک افتضاح محظه! "

هنرجو ادامه داد: " بله به خاطر دارم استاد. پس یعنی باید دست از کمال گرایی بردارم و به کارم ادامه بدم. حتی اگر افتضاح بشه."

استاد هم رو به بچه ها چشمکی زد و گفت: "بله، هدفتون رو بذارید روی گند زدن!"

با این حرف استاد کلاس منفجر نشد؛ اما در گوشه ای از کلاس چند نفر نخودی خندیدند.

استاد در حالی که سعی می کرد جدی به نظر برسد گفت: " این راز موفقیته. باور کنید! ...

ببینید من چقدر صبح تا شب گند میزنم!!"

این بار دیگر بچه ها به زور جلوی خنده شان را گرفتند. خود استاد هم خنده اش گرفته بود.

یکی دیگر از بچه ها با چاپلوسی گفت: " اختیار دارید استاد. از نوشته های شما دُر و گوهر می بارد."

 

من یک آدم کمال گرا هستم

از آغاز سال نو تصمیم گرفتم هر روز یک پست جدید در وبلاگم منتشر کنم. یک هفته هم به آن پایبند بودم. اما از روز هفتم تا امروز که سیزدهم فروردین است چیزی ننوشتم.

درست است. من یک آدم کمال گرا هستم. همیشه می خواهم کار هایم به بهترین شکل ممکن انجام شوند. وگرنه اصلا انجامشان نمی دهم.

از ابتدا همینطور بودم. کار هایم را می گذارم برای دقیقه نود. مدام آنها را پشت گوش می اندازم. دلیل همه این ها ترس از انجام کار ناقص است.

اما چه کسی از ابتدا یک کار کامل و بی نقص انجام داده. حتی اثری که بار ها و بار ها ویرایش شده، باز هم مورد حمله بی رحمانه منتقدین واقع می شود.

دیشب در اینستاگرام جمله ای خواندم که احساس کردم دقیقا برای من نوشته شده:

ناکام ترین نویسنده جهان کسی است که در انتظار ایده می ماند و نوشتن را آغاز نمی کند.

"شاهین کلانتری"

مشکل من هم دقیقا همین است. خیال می کنم باید اول ایده ای به ذهنم برسد تا شروع به نوشتن کنم. دلیل عدم نوشتن پست جدید در این پنج روز هم همین بود.

اما با خواندن این جمله فهمیدم که برعکس متوجه شده ام. اول باید شروع به نوشتن کنی. ساعت ها بنویسی تا چیز تازه ای برای انتشار از دل آن بیرون بیاید.

به همین خاطر است که شاهین کلانتری تنها راه شکستن طلسم نویسندگی را صفحات صبحگاهی میداند.

 

پی نوشت: کلاسی که در ابتدای این پست به آن اشاره کردم واقعا تشکیل شده. اما در فضای مجازی (: